۱۳۸۸ دی ۶, یکشنبه
نيروي انتظامي در ميدان انقلاب جنازه يکي از کشته شدگان را از مردم گرفت
۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه
فيلمي از تظاهرات دانشجويان آنکارا در اعتراض به سرکوب ها در ايران
http://www.4shared.com/file/156702010/46b9467f/MVI_5349.html
با تظاهرات اعتراضي دانشجويان سه دانشگاه در آنکارا صورت گرفت// شليک به آرامش سفارت ايران در آنکارا پس از 5 ماه
باقي عکس ها را مي توانيد اينجا ببنيد.
آرامش سفارت ايران در آنکارا براي نخستين بار پس از انتخابات ايران به هم ريخت؛ اين آرامشي و سکوت که در سايه روابط ايران و ترکيه به نظر پايدار ميرسيد ظهر امروز با تظاهرات دانشجويان دانشگاه آنکارا به پايان رسيد.
به گزارش چريک آنلاين، طيف چپ دانشجويان دانشگاه هاي آنکارا ظهر امروز در مقابل سفارت ايران در اين شهر با برگزاري تظاهراتي اعتراضي سرکوب هاي اخير حکومت ايران، اعدام فعالان سياسي و بازداشت روزنامه نگاران را محکوم کردند.
در اين تجمع اعتراضي که ساعت 12 ظهر امروز شنبه 30 آبان (21 نوامبر 2009) برگزار شد دانشجويان دانشگاه هاي آنکارا، دانشگاه فني خاورميانه، دانشگاه بيلکنت و جمعي از ايرانيان و پناهندگان ايراني حضور داشتند.
شعار دانشجويان ترک با اين مضمون سر داده مي شد که: زندانها بايد ويران شوند و زندانيان آزاد شوند. ايرانيان حاضر در اين تجمع نيز شعارهايي نظير «مرگ بر ديکتاتور» و «دولت کودتا، استعفا، استعفا» سردادند.
پيش از آغاز اين تجمع نيروهاي پليس ضدشورش ترکيه در مقابل سفارت ايران مستقر شده بودند. معترضين در کنار پلاکاردهايي با اين عناوين «رفيقان انقلابي در ايران تنها نيستند»، «فشار بر زندانيان سياسي در ايران را متوقف کنيد»، «مرگ بر ديکتاتور» و «روزنامه نگاران زنداني را آزاد کنيد» پرچم هاي سرخ منقش به طرح داس و چکش در دست داشتند و ديگر پلاکاردها حامل شعارهايي در اعتراض به نقض حقوق کارگران در ايران بود.
معترضان ايراني نيز عکسهايي از ندا آقاسلطان، احسان فتاحيان و منصور اسانلو حمل ميکردند.
تجمع معترضان با قرائت بيانيه دانشجويان به روند سرکوب و اعدام معترضان در ايران آغاز شد. اين بيانيه اگرچه به واسطه حضور پليس با فاصله اي 50 متري از سفارت ايران قرائت ميشد، اما برخي از کارکنان سفارت نيز در آنجا حضور داشتند.
بيانيه معترضان به طور مشخص مواردي چون سرکوب و ضرب و شتم معترضان به نتيجه انتخابات ايران، صدور حکم اعدام براي برخي از معترضان بازداشت شده، اعدام فعالان سياسي از جمله احسان فتاحيان، خطر صدور حکم اعدام براي افرادي چون فرزاد کمانگر , فرهاد وکیلی , علی حیدریان , فرهاد چالش , رستم ارکیا , رمضان احمدی , فصیح یاسمینی , حسین خزری , انور رستمی ؛ شاکر باقی , و زینب جلیلی، فشار و حملات حکومت ايران عليه کارگراني که حقوق سنديکايي خود را دنبال ميکنند و به بند کشيدن رهبران سنديکاهاي کارگري و معلمان را محکوم کرد.
پس از قرائت اين بيانيه دانشجويان و ايرانيان معترض به هدايت نيروهاي امنيتي ترکيه به سمت خيابان ديگري هدايت شدند و معترضان در حالي که به ترتيب شعارهايي به زبان ترکي و سپس فارسي سر مي دادند پس از پيمودن مسيري به اعتراض خود پايان دادند.
کشور ترکيه که نزديک ترين و محکم ترين پيمان امنيتي را در ميان کشورهاي منطقه با ايران دارد پس از برگزاري انتخابات براي نخستين بار شاهد چنين اعتراضي بود که پيش از هرکسي دانشجويان همين کشور براي برگزاري آن پيشقدم شدند.
تظاهرات ظهر امروز در حالي به کار خود پايان داد که برخي از دانشجويان ديگر دانشگاههاي آنکارا در حال پيوستن به اين تظاهرات بودند که به علت تاخير در اطلاعرساني امکان حضور به موقع در اين تجمع را نيافته بودند.
۱۳۸۸ آبان ۲۹, جمعه
15 ساعت مانده به تظاهرات دانشجويان دانشگاه آنکارا در مقابل سفارت ايران در اعتراض به اعدام ها
چريک آنلاين بدون هيچ دخل و تصرفي به انتشار اين بيانيه مي پردازد:
این در حالی است که شمار کسانی که در درگیری با نیروهای بسیج , بر اثر شکنجه در زندان یا اعدام جان خود را از دست داده اند رفته رفته درحال افزایش است و رژیم ملایان در پی آن است که فرسودگی و ضعف مفرط خودرا با سرکوب خونین معترضان جبران کند. اما واقعیت چیز دیگری می گوید: " رژیمی که مشروعیت خود را به صورتی غیر قابل بازگشت از دست داده است با دست بردن به سلاح و گشودن آتش به روی توده ها ,ماهیت بن بست و تمایل خود به شیوه حل آن را پیش رو گذاشته است."
بر اساس گزارش" کمیته بین المللی علیه خشونت و اعدام" در رویدادهای که از خردادماه گذشته در ایران آغاز شد , حدود 118 نفرتوسط رژیم به قتل رسیده اند . این درحالی است که بنا به اعلام برخی منابع , شمار بازداشتی های این حوادث نیزاز مرز چهار هزار نفر گذشته است. ( دویچه وله ترکی) . آخرین مورد از اعتراضات با مراسم سی امین سال اشغال سفارت امریکا در ایران مصادف شد. روز 13 آبان مخالفان رژیم با استفاده از فرصت به دست آمده , تجمع های اعتراضی خود را برپا کردند و باردیگر نیروهای سرکوب گر بسیجی به روی مردم آتش گشودند. تنها دراین روز 109 تن بازداشت شدند که بازداشت 62 نفر از آنها همچنان ادامه دارد.
سازمان گزارش گران بدون مرز, ماه گذشته اعلام کرد درکنار بازداشت های غیرقانونی وربودن خبرنگاران , از خردادماه گذشته دستکم 100 روزنامه نگار و وب لاگ نویس بازداشت شده اند که هنوز 23 تن از آنها در زندان اند و حدود 50 تن از روزنامه نگارانی نیز که به صورت مداوم در معرض تهدید و خشونت قرار دارند مجبور به خروج از ایران شده اند .
درایران فشارها و حملات حکومت علیه کارگرانی که به دنبال کسب حقوق سندیکایی هستند , رو به افزایش است .در تجمعی که برای بزرگداشت اول ماه می دریکی از پارک های تهران برگزار شد حدود 150 کارگر به طرز وحشیانه ای کتک خوردند و بسیاری از آنان هنوز در بازداشت به سر می برند. در کناربازداشت منصور اسانلو و علی نجاتی از رهبران پیشرو سندیکایی ایران , رهبران سندیکای معلمان نیز درمراسم بزرگداشت 8 اکتبر" روز جهانی معلم" بازداشت شدند که یکی از آنان همچنان زندانی است .
از سوی دیگر, سیاست سرکوب خونینی که رژیم برای درهم شکستن تظاهرات و واکنش های اجتماعی در پیش گرفته , با اعدام فعالان سیاسی نیز عجین شده است . 20 آبان ماه جاری ,احسان فتاحی ,عضو سازمان کومله علیرغم اعتراضات وفشارهای جهانی که برای توقف اعدام وی صورت گرفت , در شهر سنندج اعدام شد ,وی که به اتهام عضویت در سازمان کومله و فعالیت برای تعیین سرنوشت خلق کرد ابتدا به 10 سال زندان محکوم شده بود به حکم خود اعتراض کرد اما دادگاه عالی تجدید نظر حکم زندان را برای وی سبک شمرد و آن را به اعدام تغییر داد , در نهایت احسان بدون این که فرصت اعتراض پیدا کند با عجله اعدام شد. احسان در نامه ای که از زندان فرستاد دلیل صدور حکم اعدام رانپذیرفتن پیشنهاد " حضور در مصاحبه تلویزیونی و ابراز پشیمانی از اعمال و اعتقادات خود" عنوان کرد .پیش از این نیز حاکمان سرمایه داری اسلامی بارها از این شیوه اعتراف گیری برای فرسوده کردن و سلب مشروعیت از مخالفان خود استفاده کرده اند .اما در سنت مبارزاتی مردم ایران , فرزندان قهرمان ایران , اگر چه به قیمت فدا کردن جانشان در خیابان هایا زندان ها- چنان که در گذشته دیدیم- تمام شود , زیر شکنجه نیز از باورهای خویش دست نمی کشند وسرافراز و سربلند ایستاده اند وخواه در ایران و خواه در همه نقاط جهان این سنت را به یادگارمی گذارند.پس از اعدام احسان 11 مبارز کرد دیگر نیز با خطر مجازات مرگ رودررو هستند : فرزاد کمان گر , فرهاد وکیلی , علی حیدریان , فرهاد چالش , رستم ارکیا , رمضان احمدی , فصیح یاسمینی , حسین خزری , انور رستمی ؛ شاکر باقی , و زینب جلیلی .
این انتقام کشی ها به دنبال درگیری های مبارزان کرد با نیروهای دولتی در سپتامبر گذشته صورت می گیرد که منجر به کشته شدن شماری از نیروهای دولتی شد . همچنین دادگاه ملایان 5 تن از کسانی را نیز که در تظاهرات اعتراضی ماه های گذشته درتهران دستگیر شده بودند با اتهام های واهی به مجازات مرگ محکوم کرده است .
اما چه باک ! آوازه رزم فرزندان قهرمان خاورمیانه - دلاورانی که زندگی خود را برای آفرینش فردایی زیبا , در راه ستیز با ظالمان در کف دست گرفته اند - مرزهای ایران را درنوردیده و به همه جای جهان تسری یافته است و اکنون پژواک آن با بهره مندی از حمایت , درک و آگاهی انترناسیونالیستی توان بیشتری یافته و چونان سیلی محکمی بر گونه رژیم است . حمایت از این حرکت وظیفه ما انقلابیون خاورمیانه است.
ما انقلابیون به خوبی می دانیم دیکتاتوری سرمایه داری برای انسان ها ارمغانی جز بربریت و وحشی گری ندارد از این رو با رفقای ایرانی مان همراهیم و علیه رژیم ملایان فریاد بر می آوریم : " خشم آنان , خشم ماست و مبارزه آنان مبارزه ما نیز هست."
ما به عنوان انقلابیون خاورمیانه فریاد بر می آوریم :" دوستان ایرانی ما تنها نیستند. " و قول می دهیم در هر عرصه ای که بتوانیم مبارزان شجاع و بی هراس ایرانی و مقاومت آنان را یاری دهیم چرا که معتقدیم انترناسیونالیسم کارگری کیفیت واقعی خود را دراین مسیر به دست خواهد آورد.
در این پهنه که خاک آن با خون و اشک چشم شست و شو شده , علیه امپریالیسم و همدستان محلی اش, برای برافروختن آتش یک انقلاب واقعی و به منظورطرح یک جایگزین انقلابی در برابر اتحاد ناپاک حاکمان منطقه , جبهه کارگری خاورمیانه را بنیان خواهیم نهاد وبا باور و اراده یی تزلزل ناپذیربه راهمان ادامه خواهیم داد.
بر تمامی مبارزان شجاعی که با پرهیز از محافظه کاری , برای نیل به آینده ای درخور کارگران و محرومان خاورمیانه , می رزمند , درود می فرستیم.
اعدام ها را متوقف کنید!
فشار بر زندانیان سیاسی را پایان دهید !
زندانیان سیاسی را آزاد کنید!
زنده باد انترناسیونالیسم کارگری!
زنده باد انقلاب و سوسیالیسم!
زنده باد اتحاد سوسیالیست های خاورمیانه!
زمان و مکان گردهمایی: زمان : شنبه 30 آبان , ساعت 12 به وقت آنکارا
مکان : مقابل سفارت رژیم جمهوری اسلامی
۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه
اول شهريور چهلمين روز درگذشت ترانه موسوي است
۱۳۸۸ مرداد ۲۴, شنبه
ماموران امنيتي خانواده عليرضا افتخاري را مجبور به نقل مکان به محلي نامعلوم کردند
به گزارش چريک آنلاين، خانواده اين قرباني که براثر اصابت باتوم به سرش درگذشت به شدت تحت کنترل قرار دارند و از هرگونه مصاحبه با رسانه ها و ارتباط با مسئولان محدود شده اند. آخرين اقدام ماموران امنيتي براي قطع ارتباط اين خانواده با رسانه ها جابه جايي و اسبابکشي اجباري و شبانه ي منزل اين خانواده به محلي نامعلوم بوده است.
انجمن صنفي روزنامه نگاران يک هفته پيش از اعلام رسمي خبر مرگ عليرضا افتخاري از اين خبر آگاه بود و در تماسي که با خانواده اين قرباني برقرار کرده بود با عدم همکاري آن ها مواجه شده بود. خانواده عليرضا افتخاري از هرگونه همکاري با انجمن و رسانه ها خودداري کردند و به ميرحسين موسوي و همچنين انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران تلويحا گفته بودند که تعهدهاي سفت و سختي از آن ها براي سکوت گرفته شده و در صورتي که بخواهند به صورت آشکار و علني از مرگ فرزند خود سخن بگويند ممکن است مشکلاتي براي دخترشان نيز به وجود بيايد.
يک منبع آگاه مي گويد ميرحسين موسوي در ديداري که با اعضاي خانواده عليرضا افتخاري داشته از آن ها خواسته تا از مسيرهاي قانوني پرونده قتل فرزند خود را پيگيري کنند.
۱۳۸۸ مرداد ۱۸, یکشنبه
وکيلالدولههاي دادگاه فرمايشي کودتاچيان را بشناسيد: «غلامعلي رياحي» و «امير حسينآبادي»
به گزارش چريک آنلاين، «غلامعلي رياحي» و «امير حسينآبادي» که در اين دادگاه به عنوان وکلاي برخي متهمان حضور داشتند هرگز به عنوان وکيل و مدافع حقوق موکلين خود حاضر نشدند جمله اي به زبان بياورند.
پرسشي که براي بسياري از وکلاي فعال به وجود آمده اين است که چرا اين دو وکيل به عنوان زينتالمجالس در اين دادگاه حضور يافتند و سکوت کردند. در ازاي اين سکوت در برابر کيفرخواست مطرح شده در دادگاه چرا از وکلاي خود دفاع نکردند؟
فراتر از نقش منفعل اين دو وکيل دادگستري در دادگاه فرمايشي نکته ي ديگري مطرح بود و آن هم اين که چرا «غلامعلي رياحي» به عنوان وکيل سعيد حجاريان در اين دادگاه فرمايشي حضور پيدا کرده آن هم در شرايطي که موکل او اصلا حضور ندارد و هيچ کس اطلاعات دقيقي در مورد وضعيت او ندارد؟
چرا غلامعلي رياحي در دادگاهي شرکت مي کند که در دفاع از موکلش نه تنها سخني نمي گويد بلکه حتي به نبود موکلش نيز اعتراضي ندارد.
جنبش سبز نام اين دو وکيلالدوله را به خاطر خواهد سپرد.
۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سهشنبه
آماده باش کامل نيروهاي مسلح// نيروي انتظامي تذکر گرفت
به گزارش چريک آنلاين، مديريت نيروهاي امنيتي به طور کامل به سپاه واگذار شده است و اين نيروها به اين ترتيب با سطح اختيارات مختلف تعريف شده اند: دايره اول: نيروهاي ويژه سپاه . دايره دوم: نيروهاي قرارگاه ثارالله . دايره سوم: بسيج . دايره چهارم: نيروي انتظامي.
نيروي انتظامي از کمترين اختيارات و ميزان مديريت برخوردار است و چنان که منابع آگاه ميگويند روز گذشته در جلسه شوراي تامين استان نيز نيروي انتظامي را «بي عرضه» خطاب کرده اند.
۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه
104 تن از مسافران هواپيماي بندرعباس بليتهاي پرواز خود را پس دادند
به گزارش چريک آنلاين، به دنبال فزوني گرفتن اختلال در خطوط هوايي و سقوط هواپيماها امروز 104 نفر از مسافراني که عازم بندرعباس بودند از اين پرواز صرفنظر کردند.
همچنين گفته ميشود تا کنون 10 مورد از هواپيماها در حين فرود با مشکل باز نشدن چرخها مواجه شده اند.
از کساني که در مورد پرواز بندرعباس اطلاعات بيشتري دارند تقاضا ميکنم با ارسال نظر اين خبر را کامل کنند.
پدر ترانه موسوي درگذشت
۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه
پشتپردهي سقوط هواپيماها و اختلال در خطوط هوايي ايران// همه قرباني سيستم ارسال پارازيت شدند
پس از این رويدادها یکي از خبرنگاران تيم خبري چریک آنلاین، برای اطلاع از علل این وقایع به تحقیق و گفتگو با کارشناسان هواپیمایی و نیز چند تن از متخصصان رشته ی مخابرات پرداخت که بخش اصلي و کلي اين تحقيقات را در گزارش حاضر ميخوانيد.
همانطور که بيشتر مسافران خطوط هوایی می دانند، زمان پرواز به سه بخش Take off , Cruise , Landing تقسیم می شود، بیشترین امکان حادثه در زمان بلند شدن و فرود آمدن یعنی Take Off و Landing وجود دارد ، در این مراحل خلبان با توجه به اطلاعاتی که از دستگاههای کمک ناوبری دریافت می کند اقدام به کنترل هواپیما جهت بلند شدن و یا فرود آمدن بر روی باند می کند، و در حالت پرواز یا Cruise کنترل هواپیما به کمک سیستم موقعیت یاب جهانی یا GPS صورت می گیرد ، از زمانی که مسافران اجازه باز کردن کمربندهایشان را دارند تا زمانی که مجدداً به آنها اعلام می شود کمربند هایشان را ببندند مرحلهی کروز نامیده می شود، در تمام این مراحل ارتباط میان هواپیما و سیستمهای کمک ناوبری بهوسیله ی امواج رادیویی برقرار می شود، محدودهی فرکانسی این امواج برای دستگاههای زمینی مگا و برای سیستم های ماهوارهای گیگا هرتز است.
علت اصلي سقوط هواپيماها چيست؟
هرگونه اختلال در برقراری ارتباط میان هواپیما و سیستم های کمک ناوبری می تواند منجر به یک حادثه شود، اما دلیل این اختلالات چیست ؟
پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد، دولت برای سانسور شبکههای ماهوارهای به ارسال پارازیت بر روی فرکانس برخی از شبکه ها از جمله بی بی سی فارسی و صدای آمریکا اقدام کرد، در ابتدا ارسال این پارازیتها از فرستنده ای در شرق مدیترانه و به احتمال فراوان از داخل لبنان صورت می گرفت به این ترتیب که امواج پارازیت درست بر روی فرکانس مورد نظر برای ماهواره ی هاتبرد ارسال می شد و با ارسال همزمان سیگنال و نویز ، دستگاه ریسیور امکان پردازش تصویر را نمی یافت، این روند ادامه داشت تا زمانی که تیم اداره کننده ی ماهواره ی هاتبرد برای جلوگیری از سوءاستفاده از تجهیزاتی که در اختیار جمهوری اسلامی قرار داده اند، در تاریخ سوم تیر ماه اقدام به قطع 8 ساعتهی کلیهی فرکانسهای مربوط به جمهوری اسلامی کردند ، بهگونه ای که شبکه های استانی تلویزیون ایران برای 8 ساعت امکان دریافت و پخش برنامه های شبکه های مستقر در تهران را نداشتند، با این اقدام ارسال پارازیت از فرستندهی يادشده متوقف شد و پس از آن برای چند روز شبکه هایی که قبل تر مسدود شده بودند ، بدون مشکل قابل دسترسی شدند.
از آنجایی که حکومت باز هم در صدد مسدود کردن تعداد زیادی از شبکههای ماهواره ای بود ابتدا اقدام به ارسال پارازیت از طریق فرستندههای زمینی کرد، این فرستندهها که از شرکتهای زیمنس، نوکیا و سامسونگ خریداری شده بودند به همراه نمونههایی که با کپی برداری در داخل تولید می شدند در نقاط مختلف شهر تهران نصب شدند، اما از آنجایی که فرستندههای زمینی نیاز به دید دیش به دیش دارند ، مسدود کردن شبکه های ماهواره ای برای تمام شهروندان امکان پذیر نبود، بنابراين حکومت تلاش برای خریداری دستگاههای جدید را آغاز کرد تا اینکه حدود سه هفته پیش چند دستگاه ارسال امواج از روسیه خریداری و در اطراف تهران نصب شد .
ماهواره هایی که در اطراف زمین در حال چرخش هستند با استفاده از سلول های خورشیدی تنها قادر به تامین انرژی مورد نیاز خود هستند و امکان تقویت امواج دریافتی براي ارسال به زمین را ندارند، بنابراين با توجه به تعداد زیاد دریافت کنندگان امواج ماهواره ای براي آنکه امواج، انرژی لازم برای رسیدن به زمین را داشته باشند لازم است تا امواج با انرژی بسیار بالایی برای ماهواره ها ارسال شوند و ارسال امواج با انرژی بسیار بالا باعث اختلال در کار سایر سیستمهای رادیویی از جمله سیستمهای ناوبری هواپیماها و قطارها میشود .
در هواپیما از 4 سیستم ناوبری NDB (ارايه دهنده اطلاعات جهت به هواپیما)، VOR (ارايه دهنده اطلاعات زاویه و جهت و مشخص کننده راههای هوائی) ، DME (ارايه دهنده فاصله از فرودگاه) و ILS (سیستم ناوبری فرود هواپیما بدون دید) برای انجام پروازها استفاده می شود و در قطارها نیز از سیستمی مشابه به نام ATP استفاده میشود که در واقع مسئولیت اعمال محدودیت سرعت و نیز برقراری فاصله مجاز تا قطار بعدی را عهده دار است .
به منظور كنترل و هدايت هواپيماها در آسمان كشور و فرودگاهها ، حدود 400 دستگاه، تجهيزات و سيستمهاي ارتباطي، کمک ناوبري و نظارتي مختلف تهیه شده و در ايستگاههاي هوانوردي و فرودگاهها نصب شده است ، هم اكنون ارايه خدمات در آسمان كشور از طريق مركز كنترل تهران انجام مي پذيرد و بهصورت جانشين، يك سيستم نيز در محل فرودگاه امام نصب شده تا در مواقع ضروري از آن استفاده شود .
بهطور خلاصه می توان گفت با توجه به نصب فرستنده ی ارسال پارازیت برای شبکه های ماهواره ای در اطراف تهران و قرار داشتن مرکز کنترل خطوط هوایی ایران در همین شهر ، امواج با انرژی بسیار زیادی که از طرف این فرستنده تولید می شوند علاوه بر مختل کردن شبکه های ماهواره ای باعث ایجاد اختلال در سیستم ناوبری هوایی و ریلی کشور شده اند بطوری که طی دو هفته ی گذشته شاهد چندین مورد حادثه ی هوایی و ریلی بودیم و تعداد زیادی از هموطنانمان جان خودشان را در این سوانح تنها به دلیل ترس حکومت از چند شبکه ی ماهواره ای از دست داده اند .
برای اطلاع بیشتر از چگونگی کارکرد سیستمهای ناوبری هوایی یک فایل PDF ضمیمه ی این گزارش است.
http://rapidshare.com/files/261206293/CNS-ATM.rar.html
۱۳۸۸ مرداد ۶, سهشنبه
بالاترين و فيسبوک، بنياد شهيد شهداي جنبش سبز هستند
البته بايد خاطرنشان کرد سايت بالاترين مقام نخست را داراست و فيس بوک هم آن را تقويت ميکند.
۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه
دستها و پاهاي محمد کامراني را در بيمارستان لقمان زنجير کرده بودند
به گزارش چريک آنلاين، خانواده محمد کامراني در لحظهي مواجهه با فرزند خود مشاهده کردند که دستها و پاهاي فرزندشان با زنجيري قطور به تخت بسته شده بود و چنان که در خبر پيشين اين وبلاگ نيز آمده بود ناخنهايش را کشيده بودند و دندانهايش نيز خرد شده بود. همچنين تورم ريه نيز از ديگر علائم فيزيکي وي اعلام شد. شهيد محمد کامراني پس از آن که از بيمارستان لقمان به وسيله ي خانواده اش به بيمارستان مهر منتقل شد درگذشت.
بيمارستان لقمانالدوله اصليترين و تخصصيترين بيمارستاني است که عموما در آن بيماراني که دچار مسموميتهاي دارويي شدهاند و يا بيماريهاي عفوني دارند نگهداري ميشوند. ارتباط علائم فيزيکي محمد کامراني با بيمارستاني که در آن بستري شده است کمي قابل تامل به نظر مي رسد.
تصويري از اعلاميه صدا و سيما براي خروج ماشين کارکنان از پارکنيگ// ترس صدا و سيما از كارمندان خودش+عکس

به گزارش چريکآنلاين، با توجه به قرار داشتن مسجد بلال در مجاورت سازمان صدا و سيما و نيز با توجه به حضور مهدي كروبي و حضور احتمالي مير حسين موسوي در مراسم ختم امروز، ترس از حضور گسترده ي معترضين به نتيجه ي انتخابات باعث شده است تا از صبح امروز برگه هايي در داخل سازمان صدا و سيما پخش شود كه به كارمندان هشدار داده است که نهايتا ساعت 3 بعداز ظهر خودروهاي خود را از پاركينگ هاي سازمان خارج کنند.
اين در حالي است كه كليه كارمندان سازمان صدا و سيما بر خلاف روزهاي معمول كه تا ساعت (شانزده و پانزده دقيقه )164.15 در محل كار خود حضور داشته اند اما امروز بايد راس ساعت 15 محل كار خود را ترك کنند.
پدر محسن روح الاميني رييس انستيتو پاستور و از دوستان صميمي عزت الله ضرغامي است.
۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه
دندانهاي محمد کامراني را خرد کرده اند و ناخنهايش را کشيدهاند
به گزارش چريک آنلاين، خانوادهي محمد کامراني اعلام کردند وقتي با فرزندشان در بيمارستان لقمانالدوله مواجه شدند او علاوه بر دندانهاي خرد شده و ناخن هاي کشيدهشده به مشکل تورم ريه نيز دچار بوده است.
خانوادهي کامراني فرزندشان را از بيمارستان لقمان به بيمارستان مهر منتقل کرده بودند اما شدت جراحتها به حدي بوده که محمد کامراني چند ساعت پس از انتقال به بيمارستان مهر فوت ميکند.
مراسم شب هفتم شهيد کامراني نيز در خيابان ملاصدرا، خيابان سازمان گوشت، روز پنج شنبه در حالي برگزار شد که نيروهاي لباس شخصي و امنيتي سوار بر موتور يا پياده در سراسر خيابان سازمان گوشت مستقر شده بودند.
محمد کامراني فرزند ارشد خانواده بود و دو خواهر و يک برادر کوچکتر از خود داشت. پدر او کارمند است.
۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه
سکوت انجمن صنفي عکاسان مطبوعات در مقابل دستگيري عکاسان
سکوت انجمن در حالي ادامه دارد که نزديک به يک هفته از دستگيري عکاساني چون مجيد سعيدي و ساتيار امامي ميگذرد. محافظهکاري و سکوت اين انجمن نشان ميدهد اعضاي هيات مديره آن نه دغدغه صنفي دارند و نه در شرايط بحراني به وضعيت اعضاي خود ميانديشند. در اين شرايط است که انجمن دستکم با صدور بيانيهاي ميتواند زنده بودن خود را اعلام کند و از مجامع بينالمللي مرتبط با عکاسان خبري تقاضا کند تا از طريق نامهنگاري با نهادهايي چون سازمان ملل و طبعا فشار آوردن به حاکميت مصونيتي براي بازداشتشدگان فراهم کنند.
سکوت انجمن صنفي عکاسان مطبوعات تعبيري جز اين ندارد که اعضاي هيات مديرهي آن نگاهي شخصي به انجمن دارند و امنيت خود را با کار صنفي در تضاد ميبينند.
انجمن صنفي عکاسان مطبوعات برخلاف انجمن صنفي روزنامه نگاران در مقابل بازداشت همه روزنامه نگاران و خبرنگاران (چه عضو باشند و چه نباشند) واکنشهاي صريح و پيگيرانهاي داشته است.
برخي اعضاي هيات مديره اين انجمن را عکاساني از جمله راهب هماوندي، بهروز مهري و کاووس صادقلو تشکيل ميدهند.
همه چيز درباره پشت پرده اخبار مربوط به ترانه موسوي و خانوادهاش و پاسخ به مهدي جامي
چريکآنلاين ضروري ميداند براي نخستين بار در مورد يکي از خبرهاي خود به توضيحاتي مفصل بپردازد تا مخاطبي که حس ميکند به شعورش توهين و يا احساساتش جريحه دار شده به تصوير کاملتري از پشتپردهي اين خبر برسد.
شايد بايد با اين جمله آغاز کرد که نوشتن هر خبر در شرايط حاضر و دربارهي رويدادهاي جاري همچون رانندگي در جادهاي مهآلود و بدون هيچگونه تابلوي راهنمايي است. جادهاي مهآلود که معلوم نيست کجا قرار است بپيچيد و اين پيچ تا کي و تا کجا بر خود ميپيچد. روزنامهنگاري در شرايطي که بايد بينام و نشان بنويسي، بيهيچ ردپايي، بيآن که ردپايي براي لو رفتن منابع خبريات باقي بگذاري يک کار چريکي تمام عيار است که با توقعات فانتزي و حرفهاي آنها که در ساحل روزنامهنگاري عيان و آشکار قلمرنجه ميکنند هيچ ارتباطي ندارد.
وقتي بايد طوري بنويسي که از نثر و رسمالخط نتوانند تو را بشناسند، وقتي بايد طوري بنويسي که منابع خبريت از امنيت کامل برخوردار باشند بديهي است که مجبوري حتي در خبرت گاه در کنار چهار مورد صحيح دو مورد غلط بيآزار هم بگنجاني که آدرس دقيق منبع خبريت را ندهي.
چند پاسخ به مهدي جامي واهالي ترديد
نمي دانم واقعا اگر قرار بود آقاي مهدي جامي، ساسان آقايي و ديگراني که نگارندگان خبر ترانه را متهم ميکنند در شرايط ما کار کنند آيا براساس مدلهاي روزنامهنگاري اخلاقگراي اروپايي خبر مي نوشتند؟ در شرايطي که حتي منبع خبر هم جا زده و دارد ما را تهديد مي کند که نوشتن از ترانه را ادامه ندهيم، آيا باز هم پرسشهاي فانتزي و علمي-تخيلي مطرح ميکرديد؟
آقاي جامي عزيز! اگر شما به جاي ما با سرچشمهي خبر ترانه در ارتباط بوديد و در ايران هم زندگي ميکرديد نه در آمستردام يا يکي ديگر از کشوهاي اروپايي باز هم حاضر بوديد در وبلاگ شخصي خودتان و با اسم و امضاي خودتان خبر ترانه را منتشر کنيد يا مجبور بوديد وبلاگي تازه دستوپا کنيد؟ وبلاگهاي تازه از تخم درآمده که به گفتهي شما سه پست بيشتر ندارند دقيقا محصول همين فضاست دوست عزيز؟ نکند توقع داشتيد اين خبر را با ذکر منبع، کروکي منزل منبع خبر و در يک وبلاگ قديمي و آشنا تقديم حضورتان کنيم؟ اين چه تحليلي است دوست عزيز؟ دقيقا بنا همان دلايلي که براي رد کردن مشروعيت خبر برشمردهايد ميتوان حقانيت خبر را پذيرفت.
لطفا به وقايعنگاري جنايات سازمانيافتهي دستگاههاي امنيتي جهان دقت کنيد. کدام يک از اين جنايات که حتي در جوامع توسعه يافته رخ ميدهند قابل اثبات و انکار هستند و وقايعنگاران تا چه امکان دارند از سايه بيرون بيايند و آشکارا در هيات رابينهود به روشنگري بپردازند؟ حال آن که نگارنده معتقد است قتل ترانه يک جنايت سازمان يافته نبوده و او تنها قرباني هوس اوباشي شده که امروز براي آن که مشروعيت کل نظام مورد پرسش قرار نگيرد پشت سپري آهنين پناه گرفته اند و شما هم داريد آب به آسياب همانهايي مي ريزد که اين سپر آهنين را براي اين اوباش فراهم کردهاند.
مهدي جامي نوشته است: «ادعای اینکه شاهد عینی می گوید او را رها کرده اند اما بقیه را نگه داشته اند با سایر شواهد از خبرهای دیگر تایید نمی شود. کسانی که دستگیر شده اند حتی اگر عابر پیاده معمولی بوده اند معمولا در همان شب اول آزاد نشده اند.»
اي کاش آقاي جامي عزيز (از بد روزگار من و شما مراوداتي نه چندان دور و نه چندان نزديک با هم داريم و دوستاني مشترک!!!) خبر را با دقت ميخوانديد. کسي نگفته همه آزاد شده اند بلکه نوشتيم که همه را از ساختمان نامشخصي به کلانتري نوبنياد منتقل کردند به غير از ترانه. کي گفته همه آزاد شدهاند؟
بازهم مهدي جامي نوشته که انتخاب فاميلي موسوي براي ترانه هم يکي از دلايلي است که مي توان به بنيان خبر شک کرد. آقاي جامي به نظر شما کسي يا جرياني که قصد دارد به گفته شما با انتشار چنين اخبار کذبي باورپذيري ساير اخبار قربانيان را نيز دچار خدشه کنند تا اين حد ابلهانه عمل ميکنند؟ از سردبيري چون شما که انگشت هشدار به سمت بحران نبود سردبير نشانه رفته ايد اين تحليل ها بعيد به نظر ميرسد.
شرايط حاضر در ميان اهل قلم و اهل رسانه، رفتار ناگزير و ناگريزي رقم زده است. چريک آنلاين اين رفتار را «هوشمندنمايي» نام ميگذارد. يعني اين که مخاطب (آن هم وقتي خود اهل رسانه باشد) در مقابل اخباري که دريافت مي کند با توجه به شرايط مهآلود رسانهاي موجود مدام به خود نهيب مي زند تا مبادا نگارنده خبر او را دور زده باشد، دست انداخته باشد و با احساساتش بازي کند، مبادا آلت دست شده باشد و مبادا نقش ناشر خبر اردوگاه رقيب را ناخواسته بازي کند. از اين روست که از فرط شک و ترديد هرگز نميتواند به هيچ باوري برسد و از آن سوي بام هوشمندي خود مي افتد، خودش خودش را دور ميزند و آلت دست ژست هوشمندانهي خودش ميشود. بيماري باهوشي يا باهوشنمايي درست به اندازهي خنگي خطرناک است. درست است که ما بايد به جهانيان ثابت کنيم آدم هاي باهوشي هستيم اما دوستان عزيز! به چه قيمتي؟
خندهدارترين پرسشي که همواره درباره اخبار افشاگرانهي پشت پرده مطرح ميشود اين است که منبع شما براي اين خبر چيست؟ آقاي جامي! آقاي مخاطب! خانم مخاطب! آقا و خانم روزنامه نگار حرفهاي! شما اگر جاي من بوديد چه پاسخي ميداديد؟ در شرايطي که من بايد تمامي درزهايي که مي تواند به کشف مبع خبر منجر شود را در خبر مسدود کنم تا مبادا شناساسي شود به نظر شما چه پرسشي از اين خندهدارتر مي تواند مطرح شود که منبع خبر کيست و کجاست؟ اصلا مگر نگارنده وبلاگ چريک آنلاين خود نامش را فاش ميکند که از او توقع داريد منبع خبرش را فاش کند؟
خانمها و آقايان! شما که سرآمد روزنامه نگاري هستيد لطف کنيد و بگوييد کدام منبع موثق ميتواند هنوز ثابت کند زهرا بنييعقوب در همدان مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسيد؟ چه کسي ميتواند ثابت کند؟ اما همهي ما پذيرفتهايم و اگر تمامي خبرگزاريهاي رسمي جهان هم اين خبر را منکر شوند نميپذيريم. چرا؟ پاسخ اين پرسش را اگر يافتيد لابد پاسخ پرسشهايتان را در مورد ترانه نيز يافتهايد.
چند توضيح درباره ترانه موسوي و خانواده اش
پيش از هر چيز روشن و صريح بگويم که مادر ترانه از وقتي که خبر مرگ دخترش را شنيد به هيچ عنوان حاضر به همکاري با ما نشد و به هيچ يک از تماسهاي ما جواب نداد. ما هم شرايط او را درک کرديم ضمن اين که همچون شمايي که به ما شک ميکنيد ما هم به مادر ترانه شک کرديم اما بعد به اين نتيجه رسيديم که حکايت ما و حکايت خانوادهي ترانه باز هم حکايت «سبکبالان ساحلها»ست که نميدانند حال ما. آنها در شرايطي اضطراري و پرفشار قرار داشتند و دارند که براي ما قبل درک نبود. براي ما قابل درک نبود که حتي از سوي مادر ترانه تهديد شويم. براي ما قابل درک نبود و نيست که خانوادهاي ترجيح ميدهند نامشان بر سر زبانها نيفتد و حتي در برابر مرگ دخترشان سکوت کنند تا مبادا حتي درباره جنازه دخترشان صحبتي به ميان بيايد. براي ما قابل درک نبود و نيست که چگونه خانواده اي که تنها يک فرزند دارند و اين فرزند کسي نيست جز ترانه ترجيح ميدهند از خون دخترشان بگذرند و ما را نيز به سکوت دعوت کنند.
شايد اگر ماجراي دستگيري ترانه و سه هفته ناپديد شدندش واقعيت نداشت ما هم به مادر ترانه همان شک و ترديدهايي را پيدا ميکرديم که شما به اخبار مربوط به ترانه پيدا کرديد.
لابد شنيدهايد يا ميدانيد که دستگاه امنيتي کميتهاي براي خانوادههاي قربانيان تجمعهاي اخير تشکيل داده که هر يک از بخشهاي اين کميته وظايف مشخصي در قبال خانوادهها دارند. يکي از وظايف اين کميته استفاده از هرگونه عوامل بازدارنده براي جلوگيري از حضور اين خانواده ها در رسانههاي خارجي و داخلي است. آنها ابتدا به شستوشوي مغزي متوسل ميشوند و در صورتي که خانوادهي قرباني مورد نظر در مقابل شستوشوهاي مغزي مقاومت کرد و ترهاي برايشان خرد نکرد به تهديد متوسل ميشوند و در نظر داشته باشيد که از ميان تمامي قربانيان اگر شيرزني همچون مادر سهراب اعرابي از جانش مي گذرد و براي تهديدها هم ترهاي خرد نميکند به اين معنا نيست که بايد از تمامي خانوادههاي قربانيان توقع داشته باشيم همچون قهرمانان افسانهاي به ميدان بيايند، با رسانههاي خارجي مصاحبه کنند و رودرروي حاکميت بايستند. ما شرايط خانواده ي ترانه موسوي را نميدانيم. از رفتار دستگاه امنيتي با آنها بياطلاعيم و واقعا نمي دانيم هزينهي نوشتن دوباره درباره ي ترانه چيست.
يک توضيح درباره انتشار عکس ترانه
فرزانهاي ميگويد: «در نظامهاي توتاليتر معمولا بزرگترين جنايتها به دست کوچکترين و حقيرترين مهرههاي آن نظام رخ ميدهد.»
بسياري از مخاطبان پس از انتشار عکس ترانه اعتراض ميکردند که شما با آبروي ترانه بازي کردهايد و اگر او زنده باشد و روزي آزاد شود چگونه ميتواند با وجود اخباري که درباره اش منتشر کرده ايد زندگي کند؟
نخست بايد گفت که در آن مقطع که ترانه به گفته ي خانواده اش از بيمارستان امام خميني کرج ناپديد شده بود، باور ما بر اين بود که ترانه بالاخره زنده است و ما چاره اي جز اين نداريم که با انتشار هر اطلاعاتي که از او داريم شرايطي ايجاد کنيم تا ضمن بسيج کردن افکار عمومي حاکميت را وادار کنيم تا پيش از آن که هزينهي سنگينتري به آنها تحميل شود دست به کار شوند و ترانه را از دست اوباش خود بيرون بکشند. جو رسانهاي ميتوانست براي ترانه مصونيت ايجاد کند و لباسشخصيهاي اوباشي که او را در اختيار داشتند در نهايت مجبور بودند براي آن که خود گرفتار نشوند او را آزاد کنند. ضمن اين که با انتشار عکس او ميخواستيم تا کساني که به نوعي در اين سه هفته با او مواجه شدهاند و اطلاعاتي از او دارند اين اطلاعات را به هر طريق بيرون دهند.
صادقانه اعتراف مي کنم خانوادهي ترانه از انتشار خبرها و عکس دخترشان راضي نيستند. اما ترانه، مايملک خانوادهاش نبود و حبس و مرگ او يک موضوع شخصي نيست. حبس و مرگ ترانه با جرياني گره خورده است که او را نه تنها به تمامي مردم ايران مربوط ميکند بلکه او را به تمامي جهان گره مي زند. خون ترانه در مسيري ريخته شده که اين مسير يک مسير خانوادگي و شخصي نيست تا خانوادهي ترانه بخواهند دور آن سيم خاردار بکشند.
امروز هم اگر ما پذيرفته ايم که ديگر به انتشار اخبار مربوط به ترانه ادامه ندهيم از اين رو نيست که پذيرفته ايم موضوع ترانه تنها به خانواده اش مربوط مي شود بلکه از اين روست که تهديد شده ايم که سرنوشتي مشابه ترانه در انتظارمان خواهد بود.
حالا وظيفهي ادامهي راه ما به عهده شما روزنامهنگاران و وبلاگنويساني است که تا اينجاي کار هوشمندانه کار ما را قضاوت کرده ايد و مو را از ماست کشيدهايد. روزنامهنگاران و وبلاگنويساني حرفهاي چون شما قطعا ميتوانند از ديکتههاي که ما تا کنون درباره ي ترانه نوشته ايم فراتر روند و خود ديکتهاي بدون غلط بنويسند.
۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه
دفن جنازه سوخته ترانه موسوي، بازداشتي تجمع مسجد قبا در يکي از شهرهاي شمال
به گزارش چريک آنلاين، خبر کشف جنازه سوخته ترانه موسوي در حالي ميرسد که هيچ گونه نشانهاي مبني بر عزاداري در مقابل خانهي وي ديده نميشود. اما يک منبع آگاه ميگويد خانواده وي براي دفن ترانه به يکي از شهرهاي شمال کشور رفتهاند.
چنان که از شواهد برميآيد خانوادهي ترانه موسوي اين سناريوي تهديدکنندگان خود را پذيرفته اند که: «ترانه سه هفته بود که از خانه فرار کرده بود و تصميم گرفت به همراه چندتن از دوستانش از کشور خارج شود و در سانحه سقوط هواپيما کشته شد.»
اين در حالي است که نام ترانه موسوي و هيچ نامي شبيه او در فهرست مسافران هواپيماي توپولوف ديده نميشود.
خبرنگاران حوزهي حوادث، تنها کساني هستند که ميتوانند با دنبال کردن اين موضوع سر نخي واقعي پيدا کنند.
سازمانها و نهادهايي چون بهشت زهرا، دايرهي صدور گواهي فوت و پزشک قانوني، مراجع خوبي براي رديابي حقيقت اين خبر و رسيدن به ترانه موسوي هستند.
پيش از اين برخي منابع خبر داده بودند ترانه موسوي که روز هفتم تير پس از دستگيري ناپديد شده بود مدتي به علت پارگي رحم در بيمارستان امام خميني کرج بستري شده بود و او را از اين بيمارستان هم به جايي نامعلوم منتقل کرده اند.
خبر کشف جنازهي سوختهي ترانه که هنوز قابل تاييد نيست آخرين خبريست که چريک آنلاين درباره ترانه موسوي منتشر خواهد کرد. ضمن اين که چريکآنلاين هيچ يک از اخباري را که در ساير رسانهها منتشر ميشوند تاييد نميکند و منابع خبري مورد استناد ساير سايتها و وبلاگها هيچ ارتباطي به منبع خبري مورد استناد چريکآنلاين ندارند که البته وبلاگ زيرزمين از اين قاعده مستثناست.
اما در پست ديگري که تا دقايقي ديگر منتشر خواهد شد، چريک آنلاين توضيحات کاملي درباره پشت پرده اخبار مربوط به ترانه موسوي ارايه خواهد کرد.
۱۳۸۸ تیر ۲۳, سهشنبه
نيروي انتظامي از خانواده ترانه موسوي خواسته به هيچ عنوان اعلام نکنند او در تجمع بازداشت شده است
به گزارش چريک آنلاين، اداره آگاهي و ماموراني که پيگيري پرونده جستوجوي ترانه موسوي را به عهده گرفته اند از اين خانواده خواسته اند تا ناپديد شدن دختر خود را به تجمع روز 7 تير نسبت ندهند.
همچنين مادر ترانه موسوي مي گويد مسوولان بيمارستان امام خميني کرج موضوع بستري شدن وي را تکذيب مي کنند اما کارکنان و برخي از پرستاران موضوع را تاييد کرده اند و مي گويند دختري با مشخصات وي و با مشکل پارگي رحم و مقعد براي مدتي در آن جا بستري بوده و در حالي که بيهوش بوده از آن جا منتقل شده است.
احتمال تجاوز به ترانه موسوي، بازداشتي تجمع مسجد قبا و مرگ وي
به گزارش چريک آنلاين، به گفته يکي از بازداشتيهاي روز ياد شده که تا پيش از انتقال به کلانتري نوبنياد کنار ترانه موسوي بوده است، ترانه در روز دستگيري ظاهرش به هيچ عنوان حتي به تجمع کنندگان هم شبيه نبود موهايي بافته شده (بافت آفريقايي) داشته و برخلاف کساني که در تجمع ها از کفش ها ورزشي استفاده مي کنند کفشهايي پاشنه دار و ظاهري داشت که براي تعقيب و گريزهاي معمول تظاهرات مناسب نبوده است.
روز هفت تير ترانه موسوي ساعت 18 به همراه دخترها و پسرهاي ديگري که بازداشت شده بودند به وسيله نيروهاي بسيجي به ساختماني در حوالي حسينه ارشاد منتقل مي شود. آنها تا ساعت 22:30 در اين ساختمان بازجويي و نگهداري مي شوند و بازجويي ترانه موسوي از همه طولانيتر ميشود. همه دخترها و پسرهايي که بازداشت شده اند ساعت 22:30 به غير از ترانه موسوي به کلانتري نوبنياد منتقل ميشوند و ترانه موسوي را همچنان در ساختمان يادشده نگهداري مي کنند.
خانواده ترانه فرداي آن روز در حالي که بي خبر از دختر خود همه جا را جستوجو مي کردند از طريق يکي از بازداشتشدگاني که آزاد شده بود از وضعيت دختر خود آگاه ميشوند اما جستوجوي آنها هيچ نتيجهاي در بر ندارد و پدر دندانساز او بر اثر فشارهاي روحي ناشي از ناپديد شدن دخترش دچار ناراحتي قلبي ميشود و اکنون نيز در خانه بستري است.
خانوادهاش پس از مراجعه به کلانتري و گذشت چند روز موفق مي شوند ماشين ترانه را که در خيابان ميرداماد، کوچه داروخانه پارک شده بوده پيدا کنند و بالاخره چهارشنبه هفته گذشته فردي ناشناس با خانواده او تماس مي گيرد و مي گويد ترانه به علت پارگي مقعد و رحم در بيمارستان امام خميني کرج بستري شده است. خانواده ترانه به اين بيمارستان مراجعه مي کنند و هيچ اثر از ترانه نمي يابند.
موضوع تجاوز به ترانه موسوي از سوي نيروهاي لباس شخصي و بسيجي ها از اين رو مطرح است که شايد بتوان پذيرفت پارگي رحم به علت تصادف و يا ضربه اتفاق بيفتد اما پارگي مقعد هيچ دليلي جز تجاوز نمي تواند داشته باشد.
يکي از پرستاران بيمارستان امام خميني کرج تاييد کرده که دختري با مشخصات ظاهري ترانه به اين بيمارستان منتقل شده است و در مورد نشانه هاي ظاهري، مشخصات ظاهري ترانه و حتي موهاي بافته شده ي او را تاييد مي کند و مي گويد ترانه را وقتي به بيمارستان آوردند بيهوش بود و وقتي هم از اينجا خارج کردند باز هم بيهوش بود.
ناپديد شدن او از بيمارستان امام خميني کرج نيز اين احتمال را قوت مي بخشد که وي مرده است و کودتاچيان تلاش مي کنند تا به هر طريق مانع پيوند خودن مرگ او با دستگيري وي شوند به همين علت هم فرد ناشناسي که با خانواده وي تماس مي گيرد از دستگيري او سخني نمي گويد و گفته است که وي به علت مشکلات ناموسي و اخلاقي دچار مشکل شده است.
توجه داشته باشيد که چريک آنلاين از احتمال تجاوز به ترانه موسوي سخن گفته و از طريق هيچ منبعي نتوانسته است هنوز اين موضوع را تاييد کند؛ بنا بر اين ضمن احترام به آبرو، حرمت و حريم خصوصي ترانه موسوي نمي توانيم از اطلاع رساني چشم پوشي کنيم.
۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه
خبرگزاري فارس عامل اصلي دستگيري مجيد سعيدي و ساتيار امامي است
به گزارش چريکآنلاين، خبرگزاري فارس که در ماجراي کودتاي انتخاباتي به عنوان اصلي ترين رسانه ي کودتاچيان ايفاي نقش ميکند و با همکاري روزنامه جوان با طرح اتهاماتي فرضي به دستگاه امنيتي کودتاچيان براي دستگيري ها خط مي دهد اين بار در مورد دو عکاس سابق خود اقدام کرد.
اتهام مطرح شده در مورد مجيد سعيدي و ساتيار امامي، عکاسي از تجمع هاي اعتراضي مردم و ضرب شتم آنها از سوي کودتاچيان و ارسال اين عکسها به آژانسهاي خارجي اعلام شده است.
به تازگي نيروي انتظامي از روزنامه جوان، کيهان، رسالت، خبرگزاري فارس و چند رسانه وابسته به کودتاچيان خواسته است تا اسامي عکاسان خود را جهت دريافت مجوز عکاسي و جليقه مخصوص خبرنگاري اعلام کنند تا اين عکاسان در حين عکاسي از تجمع هاي اعتراضي به اشتباه از سوي ماموران بازداشت نشوند و از مصونيت لازم برخوردار باشند.
اين اقدام با چند منظور ديگر انجام شده، نخست آن که قرار است در تجمعهاي بعدي تعدادي عکس از خود عکاسان يادشده در رسانه ها منتشر شود تا حاکميت بتواند از طريق مانور رسانه اي بر روي آنها به دنيا اعلام کند که خبرنگاران و عکاسان به طور مجاز مي توانند از درگيري هاي داخلي گزارش و عکس تهيه کنند و موضوع آزادي بيان به خطر نيفتاده است. دوم اين که اين دسته از عکاسان قرار است کار همان لباس شخصي هايي را انجام بدهند که وظيفه تصويربرداري از مردم را به عهده داشتند تا چهره تجمع کنندگان را ثبت کنند.
در حالي که بيش از سه روز از دستگيري مجيد سعيدي و بيش از يک روز از دستگيري ساتيار امامي مي گذرد خانه عکاسان ايران به عنوان صنف اصلي عکاسان مطبوعات و رسانه ها هيچ گونه واکنشي نسبت به اين موضوع نشان نداده است.
۱۳۸۸ تیر ۹, سهشنبه
تغيير 7 وزير، 2 معاون رييس جمهور و 2 مدير سازمانهاي مهم دولت احمدينژاد
به گزارش چريک آنلاين، بر اساس تصميمات گرفته شده محسني اژهاي وزير فعلي اطلاعات جاي خود را به حجتالاسلام سالک (دبير شوراي عالي گزينش کشور) خواهد داد و مجتبي ثمره هاشمي نيز به جاي منوچهر متکي وزارت امور خارجه را عهده دار خواهد شد.
مهرداد بذرپاش به جاي عليآبادي رياست سازمان تربيت بدني را به عهده مي گيرد و عليآبادي نيز به عنوان وزير مسکن يا راه به مجلس معرفي خواهد شد.
همچنين قرار است اسفنديار رحيممشايي، معاون فعلي رييس جمهوري و رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري نيز پست جديدي را عهدهدار شود که هنوز از ماهيت اين پست اطلاعاتي در اختيار نيست.
پشت پرده عمليات پروندهسازي و خطدهي براي دستگيريها در روزنامه جوان و معرفي عاملان اصلي
به گزارش چريک آنلاين، هزینه این روزنامه که در سطح تمامی پایگاههای بسیج سراسر کشور توزیع میشود٬ بر عهده بنیاد تعاون نیروی مقاومت بسیج است٬ بنیادی که بخشی از منابع مالی خبرگزاری فارس را تامین میکند.
روزنامه جوان چند ماهی است که با سردبیری سیدنظام الدین موسوی اداره میشود.
نظامالدین موسوی اهل شهر بروجرد و دانشاموخته علوم سیاسی دانشگاه تهران است. وی از نزدیکان علیرضا زاکانی نماینده فعلی مردم تهران در مجلس است. آغاز همکاری موسوی با زاکانی مربوط به سالهایی است که زاکانی رپیس بسیج دانشجویی استان تهران بود.
موسوی در آن ایام که (بین سال های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰) مسولیت تهیه بیانیههای بسیج دانشجویی تهران که عمدتا علیه دولت محمد خاتمی صادر میشد را بر عهده داشت.
در کنار موسوی فرد دیگری به نام محمد دهقان بود که هم اکنون نماینده مردم طرقبه در مجلس شورای اسلامی است.
دهقان از جمله اسرای جنگ تحمیلی است که پس از آزادی به سرعت پلههای ترقی را طی کرد و مزد ستیز با دولت خاتمی را با تکیه زدن بر صندلیهای سبز مجلس گرفت. درباره او و زاکانی گفتنیهای فراوانی است که بعدها فاش خواهد شد.
روزنامه جوان٬ وب سایت جهان نیوز و برخی سایتهای دیگر که در حال حاضر به عنوان ارگان کودتاچیان فعال هستند٬ محصول همین ارتباط است.
برادر سید نظامالدین موسوی به نام سید حبیب موسوی از دیگر کسانی است که روزگاری سردبیر وب سایت جهان نیوز بود و مدتی هم دبیر سرویس سیاسی خبرگزاری فارس شد. همان خبرگزاری که سید نظام مدتی دبیر بخش اخبار محرمانه ان را بر عهده داشت.
نظامالدین موسوی مدتی نیز مسولیت آموزش برخی اعضای شورای نگهبان را بر عهده داشت. او هم اکنون در بیت رهبری مشغول فعالیت است و همکاریهایی نیز با صدا و سیمای جمهوری اسلامی دارد.
از دیگر سوابق وی همکاری او با روزنامه کیهان به عنوان خبرنگار در حوزه دانشگاه بود که گفتنیهای بسیاری در اینباره وجود دارد و در وقت خود افشا خواهد شد.
از دیگر کسانی که در پروژه کودتاچیان همکاری دارد٬ فردی به نام فریدون حاجیپور است که عضو نیروی مقاومت بسیج است. حاجیپور از جمله کسانی است که به همراه موسوی کار پرونده سازی رسانهای علیه فعالان سیاسی و اجتماعی را بر عهده دارد.
اطلاعات بسیاری از وی در دست است که در صورت ادامه مشی رسانهای جوان علیه فعالان مدنی افشا خواهد شد.روزنامه
۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه
جنگ رواني دستگاه امنيتي براي کذب نشان دادن تمامي اختلافات دروني سپاه
به گزارش چريک آنلاين، دستگاه امنيتي حکومت اسلامي به دنبال مواجهه با برخي نافرمانيها از سوي فرماندهان و کارکنان سپاه و نيروي انتظامي به تمهيدي متوسل شدند تا به وسيله آن اين دسته از اخبار براي مردم باورپذير نباشند. براساس اين تمهيد قرار شد اخباري ساختگي از نافرمانيهاي فرماندهان سپاه به صورت اخبار موثق منتشر و به محض اين که انتشار عام يافتند تکذيب شوند.
پس از انتشار خبر برکناري سردار علي فضلي حتي کساني چون عليرضا نوريزاده نيز در تلويزيون صداي آمريکا از وي به عنوان دليرمردي نام بردند که حاضر به کشتار و سرکوب مردم بيگناه نشده است و ناخواسته از سردار علي فضلي قهرماني ساخته شد که پس از يک روز به وسيله شبکه خبر و خبرگزاري هاي ايرنا، فارس و ايسنا همچون بادکنکي ترکيد و نشان داد که سردار علي فضلي که در 18 تير فرماندهي يگان ضد شورش را عليه دانشجويان به عهده داشت از آن تاريخ تا به امروز تغييري نکرده است.
متن نامه جمعي از فرماندهان سپاه به محسن رضايي براي ادامه اعتراض به تقلب
بسمه تعالی
حضور محترم سردار سرفراز برادر محسن رضایی ایدکم ا...
شما بهتر از ما می دانید در حال حاضر سراسر کشور را فضای امنیتی و نظامی و حالت فوق العاده در بر گرفته ، جدای از قطع همه ارتباطات آزاد مکتوب و فیلترینگ و ارتباطات دیجیتالی و مخابراتی و دفاع بی وقفه رسانه ملی همه به نفع یک گروه ، بر سر هر کوی و برزن علاوه بر نیروهای ویژه امنیتی و انتظامی ، لباس شخصی هایی چماق بر دست تحت عنوان مورد احترام بسیج که قرار بود حافظ انقلاب اسلامی و کیان وطن در مقابل بیگانگان باشند، نفس هر معترضی را می گیرند و این حالت را بیشتر در جامعه دامن می زنند که به اصطلاح سرداران جنگ و سپاه ، علاوه بر گرفتن قریب به اتفاق مصادر کلیدی در کشور طی چهار سال گذشته و نیز علاوه بر کودتای انتخاباتی و نظامی در چند روز اخیر ، عملاً به توسط عوامل دون پایه خود به سرکوب و کشتار معترضین به نحوه برگزاری انتخابات اخیر پرداخته و شرایط خشونت بار و خونین حال حاضر را به وجود آورده اند و البته این همه متاسفانه به پای بچه های مخلص جنگ و سپاه نوشته می شود.
برادر محسن، شما که دستی بر آتش دارید از شرف و مظلومیت و اخلاص بچه های جنگ دفاع کنید.برادر عزیز شما خود می دانی که تبلوری حیّ از بچه های دفاع از ملت سرافراز ایران هستید، کسی که در بحرانی ترین شرایط در کنار خلبان F4 نشست و به تهران آمد تا از امام کسب تکلیف کند. کسی که سِرُم در دست ، هدایت عملیات را رها نکرد،کسی که ....... کسی که حتی آن چنان درگیر گرفتاریهای جنگ شد که حتی خانواده اش از نبودن حضور او آسیب جدی دید،اما بر سر اخلاص خود ایستاد.
حسبناا... و نعم الوکیل
چمعی از فرماندهای و پیشکسوتان دفاع مقدس
26/3/88
۱۳۸۸ تیر ۳, چهارشنبه
تلاش براي مخفي کردن سرپيچي فرماندهان سپاه
به گزارش چريک آنلاين، پس از انتشار خبر برکناري سردار علي فضلي بسياري منابع خبري ديگر نيز خبر از دستگيري وي دادند و خبرگزاري ايرنا امروز اين خبر را تکذيب کرد. خبرگزاري ايسنا هم در خبري که به سخنراني فضلي در جشن ميلاد امام باقر، در جمع كاركنان سپاه استان تهران مي پرداخت به طور غيرمستقيم ميکوشيد تا اعلام کند اين سردار سپاهي همچنان بر سر مسئوليت خويش باقي است، اما جملاتي که از وي نقل شده و همچنين انتخاب يک عکس قديمي براي اين خبر تا حدودي پرسش برانگيز است.
آن چه قابل تامل است اين نکته است که هيچ يک از خبرگزاري ها در گفت و گوي مستقيم با وي اين خبر را از زبان خود او تکذيب نکرده اند و يا فضلي بيانيه اي مبني بر تکذيب اين ماجرا براي هيچ رسانه اي ارسال نکرده است.
ناگفته نماند سردار علي فضلي، معاون سابق عمليات فرمانده كل سپاه پاسداران که فرماندهي سپاه سيدالشهداي استان تهران را نيز به عهده داشت همان کسي است که در حمله 18 تير به کوي دانشگاه فرماندهي يگان ضد شورش سپاه را عليه دانشجويان به عهده گرفته بود.
با اين اوصاف بايد منتظر ماند و ديد آيا تکذيب اين خبر از حد موجود فراتر خواهد رفت يا موضوع از اساس جنگ رواني طراحي شدهاي بوده که سپاه به وسيله آن خواسته ساير اختلافهاي دروني خود را نيز به اين وسيله دروغ و کذب جلوه دهد.
۱۳۸۸ تیر ۲, سهشنبه
به دليل همسونبودن با اهداف دولت// روزنامه ايران 4 روزنامهنگار و عضو تحريريهي خود را اخراج کرد
دو روزنامهنگار، يک صفحهآرا و يک حروفچينِ شاغل در روزنامهي دولتي ايران، روز گذشته از اين روزنامه اخراج شدند. دليل اخراج آنان، همسونبودن با دولت عنوان شده است.
چهار نفر از روزنامهنگاران و اعضاي تحريريهي ويژهنامههاي استاني روزنامهي دولتي ايران پس از حدود دوسال کار در اين روزنامه، اخراج شدند. مسوولان اين روزنامه دليل اخراج آنان را همفکر نبودن با دولت نهم خواندهاند و از دادن هرگونه نامهي اخراج به آنان خودداري کردهاند.
مهدي اورند، دبير گروه استانهاي خراسان شمالي، جنوبي و رضوي؛ علي خوشتراش، خبرنگار؛ نادر بهادران، صفحهآرا و طوفان جمالي، حروفچين، اسامي اين چهار عضو تحريريه روزنامهي ايران است.
روزنامهي دولتي ايران با بسياري از روزنامهنگاران و اعضاي تحريريهي خود، از جمله اين چهار نفر، قرارداد کاري نبسته و آنان را بيمه نکرده است. اين در حاليست که تعداد زيادي از عناصر وابسته به ستاد انتخاباتي محمود احمدينژاد ـ که سابقه روزنامهنگاري نداشته و در چند ماه اخير وارد روزنامه شدهاند ـ از روزنامهي ايران حقوق ميگيرند و صاحب قرارداد و بيمه هستند، اما در روزنامه حضور ندارند.
اين روزنامه در چهار سال گذشته و در دولت نهم بسياري از روزنامهنگاران و پرسنل اداري خود را به دلايل گوناگون ـ که عمدهترين آنها تفاوت نيروها با اهداف دولت محمود احمدينژاد عنوان شده است ـ اخراج کرده و به استخدام نيروهاي وابسته به دولت و غيرحرفهاي اقدام کرده است. رويه اخراج نيروهاي غيرهمسو با روزنامهي ايران ادامه دارد.
حسينيه زندان اوين هم پر شده و زندانيان را به پادگانهاي سپاه ميبرند
۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه
دستکاري پرونده مرگ کشتهشدگان در بيمارستان رسول اکرم// شليک نوعي گلوله شيميايي از سوي لباس شخصيها که موجب سکته قلبي مي شود- فوري! فوري! فوري!
زخم اين نوع گلوله در ظاهر بسيار سطحي بوده و بهصورت يك نوع كوفتگي و يا خراش همراه با تورم ظاهر ميشود اما پس از 24 ساعت تاثير مهلك خود را گذاشته و فرد مضروب را از پاي در مي آورد.
سردار علي فضلي به علت سرپيچي از فرمان سرکوب و کشتار مردم برکنار شد
به گزارش چريک آنلاين، سردار فضلي باوجود آن که عصر روز جمعه دستوري مبني بر تجهيز کامل نيروهاي تحت امر خود به منظور استقرار در خيابانها و سرکوب مردم دريافت کرده بود، روز شنبه کمترين همکاري را با دستور فرمانده کل قوا داشت و همين امر باعث شد صبح امروز وي از اين سمت برکنار شود.
همچنين نيروهاي کادري و رسمي سپاه حاضر به مشارکت در سرکوبها نشده اند و فرماندهان ارشد ناگزير از نيروهاي حفاظت اطلاعات سپاه و نيروهاي غيررسمي استفاده ميکنند.
فرار گسترده سربازان وظيفهي نيروي انتظامي از تهران
به گزارش چريکآنلاين، اين سربازان که قرار بود به مقابله با مردم معترض بپردازند با افزايش کشتار مردم از سوي لباس شخصيها در روز شنبه 30 خرداد از محل خدمت خود فرار کرده اند. از آنجا که سربازان وظيفه نميتوانند در مقابل فرماندهان خود نافرماني کنند و موظفند مردم را سرکوب کنند حاضر به ادامه خدمت نشده و از يگان هاي خدمتي خود فرار کرده اند.
همچنين گفته مي شود روز شنبه برخي از افراد سپاه در فرمانيه و همچنين ميدان توحيد لباسها، و سلاحهاي خود را به فرماندهان تحويل دادهاند و حاضر به تيراندازي يا ضرب و شتم مردم نشدهاند.
يگان دژباني ناجا هنوز تصميمي براي جلوگيري از فرار سربازان وظيفه و يا بازگرداندن سربازان فراري به يگان هاي يادشده نگرفته است.
۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه
انفجار عظيم و کشتار وسيع بسيجيان؛ سناريوي بعدي کودتاچيان
به گزارش چريک آنلاين، تئوريسينهاي کودتاي انتخاباتي محمود احمدينژاد و نويسندگان اصلي سناريوي کودتا به اين تصميم رسيدهاند که با يک خودزني بزرگ خود را در برابر دوربينهاي تمامي رسانههاي جهان به عنوان قربانيان اصلي و مظلومان اين وقايع معرفي کنند.
رد پاي ايده اين انفجار نيز چند روز پيش در خبري ديده ميشد که اعلام ميکرد عدهاي از به ظاهر هواداران ميرحسين موسوي و آشوبطلبان را دستگير کردهاند که اسلحه و مواد منفجره با خود به همراه داشتهاند.
اين انفجار ميتواند در يکي از محلهاي استقرار بسيجيان رخ دهد و پس از انفجار هم قرار است دوربين هاي صدا و سيما به خلق ظهر عاشورايي بپردازند که تمامي جهانيان را متاثر کند.
البته نسخهي ديگري از اين سناريو نيز وجود دارد که براساس آن قرار است عدهاي سبزپوش از ميان به ظاهر حاميان ميرحسين موسوي به سوي لباس شخصيها و نيروي انتظامي شليک کنند و عدهي زيادي از آنها را به رگبار گلوله ببندند. اين سناريو کمترين امتياز را براي اجرا در نشست کودتاچيان به دست آورد.
نسخهي ديگري از سناريوي انفجار مطرح شده و آن انفجاري است که قربانيان از هر دو طيف باشند. يعني عدهي زيادي از سبزپوشان کشته شوند و هم کودتاچيان و نيروهاي نظامي. پس از اجراي اين سناريو هم قرار است حاکميت اعلام کند دعواهاي داخلي امنيت نظام و مردم را به خطر انداخته است و عدهاي دارند بر سر تصاحب قدرت مردم را قرباني ميکنند.
۱۳۸۸ خرداد ۲۶, سهشنبه
احمد جنتي رييس شوراي نگهبان رهبري آشوبگران را به عهده گرفت// جنتي هم جزو کودتاچيان است
به گزارش چريک آنلاين، خبرگزاري فارس اين بيانيه را ساعت 12:30 دقيقه امروز در صفحه نخست خود منتشر کرده است، در حالي که اين خبر را صبح امروز روزنامه ايران بدون ذکر هيچ گونه منبع رسمي و همچنين خبرگزاري ايرنا در آخرين ساعات شب گذشته منتشر کرد. شکل انتشار اين خبر حکايت از آن دارد که احمد جنتي، رييس شوراي نگهبان و دولت در اقدامي مشترک سناريوي کودتاي انتخاباتي را پيش ميبرد.
در شرايطي که آيت الله خامنه اي به عنوان رهبر انقلاب از احمد جنتي رييس شوراي نگهبان خواسته است که در مسيري قانوني به بررسي تخلفات انتخاباتي بپردازد، جنتي در غياب احمدينژاد که به مسکو رفته است، هواداران کودتا را رهبري مي کند و از آن ها خواسته است تا بدون هيچ گونه مجوزي به ميدان ولي عصر بروند. اين در حالي است که آقاي جنتي ميدانست روز گذشته مردم با يکديگر عهد کردند و قرار گذاشتند ساعت 5 عصر در ميدان ولي عصر حضور يابند و خبر حضور آن ها نيز از رسانه هاي آزاد اعلام شد.
با اين حال احمد جنتي به انگيزه ترساندن مردم و خنثي کردن اثر اجتماع عظيم روز گذشته مردم قصد دارد هواداران کودتا را به ميدان ولي عصر بکشاند و صدا و سيما هم به عنوان سومين عضو نويسندگان سناريوي کودتا خواهد کوشيد تا با اين حضور مانور تصويري بزرگي از کودتاچيان به نمايش بگذارد.
نقش احمد جنتي، رييس شوراي نگهبان و رييس شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي به عنوان گرداننده ي حضور کودتاچيان پيش از هر چيز سرنوشت رسيدگي به تخلفات انتخاباتي را روشن مي کند و نا گفته پيداست که قرار است ايشان به نامهي نمايشي رهبري چه پاسخ نمايشيتري بدهند.
۱۳۸۸ خرداد ۲۵, دوشنبه
توطئه ساعت 15 امروز ميدان ولي عصر را خنثي کنيد
به گزارش چريک آنلاين، به دنبال اين قرار طرفداران و نيروهاي وابسته به محمود احمدينژاد تصميم گرفتند راس ساعت 15 بعدازظهر امروز براي خنثي کردن حضور مردم و در اختيار گرفتن ميدان ولي عصر در اين محل دو ساعت زودتر حاضر شوند.
از اين رو مردم براي خنثي کردن اين توطئه لازم است تا يک ساعت زودتر يعني راس ساعت 14 در ميدان ولي عصر حاضر شوند.
در حال حاضر سپاه پاسداران تصميم گرفته حوالي غروب امروز به حمايت از محمود احمدي نژاد برخوردي خشونتآميز را با مردم آغاز کند. اين خشونت قرار است راس ساعت 10 شب به اوج خود برسد.
منابع آکاه اعلام کرده اند به هيچ عنوان قرار نيست انتخابات باطل اعلام شود.
۱۳۸۸ خرداد ۱۷, یکشنبه
از دستگيري همسر مشايي تا بيرون آمدن شهرام جزايري از آستين کردان
اگر آدمي استعداد اين را داشته باشد كه در لحظه و جلوي دوربيني كه ميليونها نفر آدم مقابل تصويرش نشستهند دروغ بگويد، عوامفريبي كند و براي منافع شخصي خود و گروهي فاسد كه تحت هدايت اوست گام بردارد نه تنها مومن نيست بلكه بايد شهادتين خود را به جا بياورد تا مسلمان شود.
وقتي احمدينژاد تصوير زني مومنه را نشان ميدهد و ميگويد اين خانم را ميشناسي؟! اين خانم در تبليغات دست در دست شما دارد، آيا نميداند اين خانم همسر ميرحسين موسوي است. نكته وقتي جالب ميشود كه به محض خروج از مناظره شمقدري روي پاي او افتاده پايش را ميبوسد و ميگويد عالي بود روستاييان همه به ما راي ميدهند غافل از اينكه روستاييان فهيم كشورمان ايران به وعدههاي دروغ اين آدمها ايمان آورده و ميدانند فقط آدمي بياخلاق ميتواند بيدليل از ناموس كسي حرف بزند.
براي برداشتن پرده از اين عوام فريبي به چند نكته اشاره مي كنم:
1. تعاريف و آمارها را در زندگي خودتان پيگيري كنيد وقتي براي خريد گوشت، مرغ و حتي نان مراجعه ميكنيد اوضاع بهبود داشتهاست؟ وقتي جواني براي اجاره مسكن به بنگاه املاك مراجعه ميكند با شرايطي كه پيشآمده جايي در خور را براي زندگي پيدا مي كند؟
آيا اين براي تغيير آمار بيكاران از ميانگين 21% به 12% نيست؟
2.نگاهي اجمالي به آدمهاي اين دولت نشان مي دهد كه دولت مهرورز، شايستهسالار و عدالتگستر چگونه شبكه فاميلي براي اداره كشور درست كرده است. برخلاف ادعاي احمدينژاد بسياري از ادارات و پستهاي دولتي و سازماني، فاميلي و موروثي انحصاري شده است.
ليست روساي فاميلي دولت احمدينژاد به شرح زير است:
داوود احمدينژاد: بازرس نهاد رياستجمهوري. او برادربزرگتر محمود احمدينژاد است.
مسعود زريبافان: دبير هيات دولت، وي كه باجناق محمود احمدينژاد بشمار ميرود پس از رياستجمهوري عضو شوراي شهر تهران نيز بود، بهعنوان دبير هيات دولت منصوب گرديد. چندي بعد با مصوبه مجلس مبني بر ممنوعيت اشغال چند پست توسط كاركنان دولت ناچار به استعفا گرديد و پس از شكست در انتخابات دور سوم شوراها، به عنوان رئيس مجمع باشگاه دولتي استقلال منصوب شد.
عليرضا مددي: مديرعامل سازمان تامين اجتماعي، مديركل تربيت بدني استان تهران، وي برادرزاده و باجناق زريبافان و كارشناسي صنايع مهمات سازي وزارت دفاع بوده است.
حسين شيري: رئيس صندوق مهر رضا، شوهرخواهر احمدينژاد
پروين احمدينژاد: معاون مركز امور زنان رياست جمهوري، عضو شوراي شهر تهران، خواهر احمدينژاد
داوود مددي: رئيس سازمان تامين اجتماعي، باجناق زريبافان
ناظمي اردكاني: وزير اقتصاد، شوهرعمه پدر داماد زريبافان
اسماعيل احمدي مقدم: نيروي انتظامي، همزمان با روي كار آمدن دولت احمدينژاد اسماعيل احمديمقدم باجناق محمود احمدينژاد و معاون نيروي مقاومت بسيج سپاه پاسداران بهعنوان فرمانده نيروي انتظامي منصوب گرديد.
سيدمحسن نبوي: عضو هيات مديره شركت سرمايه گذاري خارجي، داماد زريبافان
علياكبر محرابيان: وزارت صنايع و معادن، پس از بركناري عليرضا طهماسبي درمرداد 1386 علياكبر محرابيان خواهرزاده محمود احمدينژاد بهعنوان وزير صنايع و معادن معرفي گرديد.
عليرضا علياحمدي: وزارت آموزش و پرورش وي كه باجناق احمدينژاد است در آذر 1386 جايگزين محمود فرشيدي شد. داماد او مهرداد بذرپاش مديرعامل سايپاست.
مجتبي هاشمي ثمره: خواهرزاده مهندس باهنر، يكي از مشاوران احمدينژاد مشاورعالي، رئيس ستاد انتخابات كشور بود و الان ستاد احمدينژاد را اداره ميكند.
مهندس مهدي هاشمي ثمره: مديركل وزارتي وزير نيرو، برادر هاشمي ثمره
خانم قند فروش: مشاور خانواده وزير كشور، زن برادر هاشمي ثمره
عبدالحميد هاشمي ثمره: معاون وزير صنايع، برادر هاشمي ثمره
موسي پور: معاون پارلماني وزير كشور (داماد خواهر مهندس باهنر)
حسين صمصامي: سرپرست وزارت امور اقتصاد و دارايي خواهرزاده پرويز داودي
علي خيرانديش: پيمانكار ساختمان و پيمانكار وزارت نفت در انتقال گاز ايران به چين (شوهرخواهر هاشميثمره)
طاهره نظري مهر: وزارت امور خارجه، وي كه همسر منوچهر متكي وزير امور خارجه دولت احمدينژاد است، از سازمان بهزيستي (در آستانه بازنشستگي) به وزارت امور خارجه منتقل گرديد و به سمت «مديركل حقوق بشر و زنان وزارت خارجه» منصوب شد. منوچهر متكي براي اين انتصاب وي به اين پست اداره حقوق بشر وزارت خارجه را از اداره كل سياسي و امور بينالملل جدا و همراه با دفتر امور زنان اين وزارتخانه يك اداره كل جديد ايجاد و همسرش را به رياست آن منصوب كرد.
برادر همسر منوچهر متكي: وزارت امور خارجه، وي كه دندانپزشك و فاقد هرگونه سابقه خاص در وزارت امور خارجه بوده است بهعنوان وابسته كار به بحرين اعزام گرديد.
استانداريها:
رحيم قرباني: استاندار آذربايجانغربي
همسر استاندار: رياست مركز زنان و جوانان استانداري
باجناق استاندار: معاون سازمان آموزش و پرورش استان (سابقه وي مديريت يك مدرسه غيرانتفاعي بودهاست)
خواهرزاده استاندار: عضو تيم مشاوران جوان استاندار ( در حال طي خدمت سربازي)
خواهرزاده استاندار: مدير مالي سازمان همياري شهرداريها
خواهرزاده استاندار: مشاور استاندار و از اعضاي موثر هيات نظارت استان
خواهرزاده استاندار: مدير تداركات همياري شهرداريهاي استان و عضو هيات نظارت (مدرك فوق ديپلم)
پسرخاله استاندار: سمت مشاور استاندار
پسر خاله استاندار: سمت مشاور استاندار به همه اينها چند شغله بودن الهام، سعيدلو، مهرداد بذرپاش (كه مدارج ترقي صدساله را به سبب دوستي قديم پدر با احمدينژاد يك شعبه طي كردند) و رحيم مشايي را هم بايد اضافه كرد.
3. اما سوابق سوء بسياري از ياران صديق احمدينژاد؛ چرا داوود احمدينژاد پس از كش و قوسهاي فراوان با ازدواج پسر احمدينژاد و دختر مشايي مخالف بود:
1. چون مشايي گافهاي فراوان داد خصوصا در خصوص دوستي با اسرائيل و تمام علما، مراجع، انقلابيون و مجلس خواستند استعفا دهد اما رئيسجمهور جلوي همه ايستاد؟!
2. چون مشايي از نيروهايي بهره گرفت مانند قائممقام خود در ميراث فرهنگي كه از صداوسيما به خاطر اختلاس و از وزارت اطلاعات به خاطر لواط رانده شده بودند و يا از سازمان فرهنگي، هنري شهرداري صاحب خانهها و املاك متعدد شده بودند.
3. چون همسر آقاي مشايي روزي در يك خانه تيمي منافقين پس از درگيري و شهادت 4 نفر از نيروهاي سپاه در حالي دستگير ميشود كه بيهوش شدهاست، وقتي در بيمارستان به هوش ميآيد به امام فحاشي ميكند، مشايي كه خود و خواهرانش سابقه نفاق دارند و در آن زمان به عنوان نفوذي نقش آفريني ميكند در وزارت بازجوي اين خانم ميشود و ميگويد كه ايشان توبه كرده است و تنها از همراهان اين خانم ايشان اعدام نميشود و بعدها مشايي با ايشان ازدواج كرده و اين زن مادر خانم پسر احمدينژاد ميشود در مجموع داوود احمدينژاد به اين خاطر نميخواهد در كنار برادرش بماند و بعد از ازدواج اين دو چندين روز بيمار ميشود.
4. راستي چه كسي شهرام جزايري را شهرام جزايري كرد؟
آقاي كردان سلام! هنوز چكهاي آقاي جزايري در صندوق بازنشستگي صداوسيما موجود است و هنوز هم مراودات شما با شهرام جزايري پرونده اي در قوهقضائيه دارد كه حتما بايد به آن رسيدگي شود. اما حيف كه مدرك جعلي شما باعث شد روي پرونده جزايري و آن زن بدبخت كه شما عاشق آن بوديد و ديوانه شد و بعد جسد آن در جادههاي فرعي يكي از شهرهاي شمالي پيدا شد بسته بماند. آقاي كردان شما كه در خريدن آدمها شهرهايد تنها يكجا نتوانستيد مثل آقاي رحيمي معاون حقوقي و مجلس آقاي رئيسجمهور همه را بخريد و مدرك جعلي خود را پنهان كنيد و آن هم وقتي بود كه اراده خداوند بر اين بود كه بگويد عزت و ذلت دست خداست.
5. آقاي رئيسجمهور از پرونده اختلاس اردبيل شما، از مراتب خاكساري شما به هاشمي رفسنجاني، از آقاي محصولي و تبديل منزل صد متري ايشان به چندين صد متري و اموال باد آورده ايشان، از پروژههايي مانند پتروشيمي لرستان كه چندين بار كلنگ روي كلنگ زدهايد از آب وآباداني كه گفتيد اگر تا سه ماه آينده داخل لوله ها نشد وزير را داخل لوله ميكنم و از آن وعده دو سال ميگذرد و ... ميگذرم كه اگر نياز بود در نوشتههاي بعدي بگويم.
6. راستي آقاي رئيسجمهور از اختلاس 19 ميلياردي پسر آقاي عليآبادي كه مسوول و ناظر تمام پروژههاي ورزشگاههاست چه خبر؟!
7. راستي آقاي رئيسجمهور هزينه تبليغات شما كه به قول خودتان 1 ريال ندادهايد را چه كسي ميدهد؟ آقاي هدايتي و آقاي انصاري چه معلوم مانند آقاي جزايري نشوند؟!
نميخواستم بنويسم چون آقاي احمدينژاد اصرار كرد كه هركس چيزي ميداند بگويد يا بنويسد نوشتم تا مديون ايشان نشوم.
۱۳۸۸ خرداد ۵, سهشنبه
اختلاس 4 ميليارد توماني در روزنامهي دولتي ايران
روزنامه دولتي ايران با 4 ميليار تومان اختلاس روبهرو شده است. مدير مالي و اداري روزنامه دولتي ايران، که 2ميليارد تومان از حساب اين روزنامه اختلاس کرده است، ديشب متواري شد. هويت فرد يا افرادي که 2ميليارد تومان ديگر را اختلاس کردهاند هنوز مشخص نيست.
به گزارش چريک آنلاين، حجتاله نصرتي، مدير مالي و اداري روزنامه ي ايران، 2 ميليارد تومان از حساب قرضالحسنهي اين روزنامه، که به روزنامهنگاران تعلق داشت، اختلاس کرد و ديشب متواري شد.
عبدالرسول وصال، مديرمسوول پيشين روزنامهي ايران، صندوق قرض الحسنهاي ويژه روزنامهنگاران تأسيس کرده بود و در ابتداي تأسيس، 500 ميليون تومان از حساب روزنامه به صندوق واريز کرده بود. اين صندوق 600 عضو داشت که هر ماه 40 هزار تومن از حقوق اين اعضا کسر و به حساب صندوق واريز مي شد و هر ماه به يکي از اعضا، وام تعلق ميگرفت. پس از اينکه کاوه اشتهاري عهدهدار مديرمسوولي روزنامه ايران شد حجتاله نصرتي را به سمت مدير مالي واداري اين روزنامه برگزيد. از هنگاميکه صندوق قرضالحسنه ايران به نصرتي سپرده شد وامها يه صورت نامرتب و هر چندماه يکبار به اعضا داده شد ولي همچنان هرماه 40 هزار تومان از حقوق روزنامهنگاران کسر ميشد. آخرين وامي که از اين صندوق داده شد مربوط به بهمن 1387 است. چندي پيش يکي از اعضاي هيات مديره صندوق استعفا داد و دليلش از استعفا اين بود که وامهاي صندوق نه به روزنامهنگاران عضو بلکه به افرادي خارج از روزنامه تعلق ميگيرد. اين در حاليست که نصرتي ـ که مديرعامل صندوق هم بود ـ هرگز گزارش مالي به اعضاي صندوق نمي داد و فقط اشتهاردي و نصرتي حق برداشت از اين صندوق را داشتند.
اکنون از روزنامهي دولتي ايران، 4 ميليارد تومان اختلاس که تکليف 2ميلياد تومان آن مشخص شد اما معلوم نيست که 2 ميليارد ديگر به وسيله چه شخص يا اشخاصي اختلاس شده است. هنگاميکه عبدالرسول وصال روزنامه ايران را به کاوه اشتهاردي تحويل داد 6 ميليارد در حساب روزنامه بود اما چندي پيش اين روزنامه يکي از ساختمانهاي خود را فروخت تا بتواند بدهيهاي خود را پس دهد.
۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبه
افشاي پشت پرده تقلب ميليوني در انتخابات
بزرگترين تقلب انتخاباتي جمهوري اسلامي ايران در اعلام نام روستاهاي از بين رفته به عنوان حوزه هاي انتخابي صورت مي گيرد.
از تعداد روستاهاي کشور دو روايت متفاوت وجود دارد. روايت نخست مربوط به سازمان مديريت و برنامه ريزي است که بر اساس سرشماري نفوس مسکن سال 1385 انجام مي شود و روايت دوم به وزارت کشور و فرمانداري ها مربوط است که مبناي خود را آمار مربوط به سرشماري نفوس مسکن سال 1355 قرار مي دهند.
در سرشماري نفوس مسکن سال 1355 تعداد روستاها در ايران بسيار بيشتر از زمان حاضر بود در حالي که در سرشماري نفوس مسکن سال 1385 ديگر نامي از اين روستاهاي خالي از سکنه يا ويران شده وجود ندارد.
با اين حال وزارت کشور و فرمانداري ها که برگزاري انتخابات را به عهده دارند مبناي توزيع صندوق هاي راي را تعداد روستاهاي موجود در سرشماري نفوس مسکن سال 1355 قرار مي دهند که شمار آن ها از تعداد روستاهاي کنوني بسيار بيشتر است.
برخي از شهرها نظير تبريز، سنندج، خرمآباد و کرمانشاه بيش از 50 واحد از روستاهاي خود را از دست داده اند. به عنوان مثال اگر نگاهي به تعداد روستاهاي شهر تبريز در سرشماري نفوس مسکن سال 1355 بيندازيد و آن را با سرشماري سال 1385 مقايسه کنيد خواهيد ديد از آن زمان تا کنون 60 روستا به طور کامل از بين رفته اند. با اين حال هنگام برگزاري انتخابات در ايران مبناي توزيع و ساخت صندوق هاي راي بر اساس تعداد روستاها در سال 1355 انجام مي شود. و اين نکته که صندوق راي روستاهايي که ديگر وجود ندارند به وسيله چه کساني پر مي شوند ماجرايي است که بايد در فرمانداري ها و وزارت کشور پاسخ آن را يافت.
جداي از ساخت صندوق راي براي روستاهايي که ديگر وجود ندارند ما در روستاها از آغاز همواره با پديده ي «عليا» و «سفلي» مواجه بوده ايم. يعني اگر به عنوان مثال دهي با نام امين آباد وجود داشته که بخشي از خانه هاي آن برروي تپه اي و بخشي ديگر بر تپه اي ديگر بناشده بوده اند بر اساس موقعيت جغرافيايي تپه ها چنين روستايي به امين آباد سفلي و امين آباد عليا نام گذاري مي شده اما هرگز به معناي دو روستاي مجزا نبوده. با اين حال در بزنگاه هاي انتخاباتي مبناي تقسيمات کشوري سبک و سياق ديگري دارد و برگزاري کنندگان انتخابات براي چنين روستايي که تنها يک روستا به شمار مي آيد دو صندوق راي مي سازند که البته تنها يکي از اين صندوق ها به روستاي مورد نظر ارسال مي شود و صندوق دوم حسب دستور پر مي شود.
در حال حاضر کشور ايران داراي 200 شهراصلي است و در صورتي که بر اساس آمار مورد استناد فرمانداري ها (نفوس مسکن 1355) هر يک از اين شهرها فقط 50 روستاي اضافي داشته باشند ما با 10 هزار روستاي اضافي مواجه خواهيم بود که در حال حاضر وجود خارجي ندارند و اگر براي هر يک از اين 10 هزار روستا تنها 400 نفر جمعيت تصور کنيم 4 ميليون راي به دست خواهيم آورد.
دولت نهم از زمان بر روي کار آمدن خود همواره با اين پشتگرمي در اذهان مردم بر تداوم عمر خود تاکيد کرده که در ميان روستاييان آراي بسياري دارد و روستاييان به رييس جمهوري علاقه زيادي دارند.
سازمان مديريت و برنامه ريزي تنها سازماني بود که آمار دقيق و به روز تعداد روستاهاي کشور را بر اساس سرشماري نفوس مسکن سال 1385 انجام داده بود. اين سازمان به وسيله محمود احمدي نژاد منحل شد.
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۴, دوشنبه
پشت پرده تخلف احمدينژاد و مشاور نيروي انسانياش
به گزارش چريک آنلاين، ذبیحی مشاور نیروی انسانی رئیس جمهور چندی پیش بر خلاف قانون و با وجود مخالفت وزیر رفاه و تامین اجتماعی به سمت مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی منصوب شد.این انتصاب پر حاشیه که با مخالفت وزرای کارو رفاه روبرو بود باعث شد که ذبیحی همچنان فاقد حکم قانونی باشد.
براساس قانون ، مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی باید با هماهنگی اعضای شورای عالی رفاه و تامین اجتماعی و تایید هیات وزیران و با حکم وزیر رفاه و تامین اجتماعی منصوب شود اما محمود احمدی نژاد که برای انتخابات ریاست جمهوری آینده به بودجه عظیم این سازمان نیازمند است با وجود مخالفت وزرای عضو شورای عالی رفاه و مجلس شورای اسلامی مشاور خود را بر صندلی سازمانی نشاند که یک پنجم بودجه خارج از شمول کشور را در اختیار دارد.
اختلاف میان اعضای هیات دولت با احمدی نژاد باعث شده که مصری وزیر رفاه و تامین اجتماعی همچنان از صدور حکم مدیر عاملی برای این مدیر تحمیلی خودداری کند.
اما اتفاق جدیدی که ابعاد تازه ای به این تخلف داده است استفاده غیر قانونی ذبیحی از سمت خود در نهاد ریاست جمهوری برای اجرای ماموریت واگذارشده است.
بر اساس قانون مشاورت رئیس جمهوری یک سمت رسمی بشمار می آید و بنابراین حضور ذبیحی در مقام مدیر عاملی سازمان تامین اجتماعی و مشاور رئیس جمهور بصورت همزمان یک تخلف اداری آشکار بشمار می آید.
گر چه در مواردی دیگر نیز منصوبان دولت نهم بر خلاف شعار قانون مداری خویش به چنین اقداماتی دست زده بودند و افرادی نظیر تمدن استاندار تهران همچنان سمت مشاور اقتصادی و زارع نجفدری مدیر عامل انتشارات علمی – فرهنگی پست مشاوره رئیس جمهور را یدک می کشند اما هیچیک تاکنون از این عناوین در سازمان های خود بهره نمی گرفتند ولی ماجرای ذبیحی ابعاد تازه ای به خود گرفته است.
مدیر عامل غیر قانونی سازمان تامین اجتماعی در نامه های خود که بر روی سربرگ این سازمان منتشر می شود از دو عنوان مشاور رئیس جمهور و مدیر عامل سازمان بصورت همزمان استفاده می کند که برابر قانون تخلفی آشکار بشمار می رود.
به گفته آگاهان علت این اقدام ذبیحی فقدان جایگاه قانونی وی در سازمان تامین اجتماعی است که به این ترتیب وی تلاش می کند با بهره گیری از دیگر مقام خود در نهاد ریاست جمهوری به جایگاه خود رسمیت ببخشد.اما با وجود چنین تخلف آشکاری عجیب است که رئیس دولت نهم هیچ عکس العملی در این باره از خود نشان نمی دهد و به این ترتیب میزان پایبندی خویش به شعار مبارزه با رانت خواری و برخورد با متخلفان را نمایان می سازد
پيش از اين محمود احمدي نژاد با ادغام سازمان حج و زيارت در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري بر خلاف نظر رهبر تذکري جدي دريافت کرده بود.اين اقدام نيز از نظر آگاهان تلاشي بود از سوي دولت نهم براي دست يابي به گنجينه مالي عظيم اين سازمان بود که مي تواند در رقابت هاي انتخاباتي به کمک طرفداران دولت نهم بيايد.اين اقدام با مخالفت وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و نمايند رهبري در امور حج متوقف شد و به اين ترتيب رئيس دولت نهم نشان داد که براي تامين هزينه هاي انتخاباتي خود از هيچ کاري حتي خلاف نظر رهبر فرو گذار نيست.
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سهشنبه
3 هزار مبتلا به ايدز و 23 هزار معتاد در ميان 27 هزار زنداني قزل حصار
۱۳۸۷ اسفند ۱۸, یکشنبه
آیا دبیر تهرانی را امروز شلاق می زنند؟
عبدی در دادگاه بدوی به استناد ماده 618 قانون مجازات اسلامی به 5 ماه حبس و 20 ضربه شلاق محکوم شده است. اتهام وی «اخلال در نظم عمومی از طریق تجمع غیر قانونی در مقابل مجلس» بوده است. معلمان با نگرانی می پرسند که آیا حکم شلاق در مورد این دبیر اجرا خواهد شد؟
به موجب ماده 618 «هركس با هياهو و جنجال يا حركات غير متعارف يا تعرض به افراد موجب اخلال نظم وآسايش وآرامش عمومي گردد يا مردم رااز كسب وكار باز دارد به حبس از سه ماه تا يك سال وتا ( 74 ) ضربه شلاق محكوم خواهد شد» .
به عقيده بسیاری از حقوقدانان از جمله عبدالفتاح سلطانی وکیل مدافع این دبیر ، ماده 618 منطبق بر اتهام معلمانی که برای اعتراض به عدم اجرای قانون مدیریت خدمات مقابل مجلس تجمع آرام و مسالمت آمیز برگزار کرده اند، نیست و در مورد افراد شرور اراذل واوباش و باجگیران خیابانی از این ماده استفاده می شود. .
این حکم در شهریور ماه سال جاری به متهم ابلاغ شد. این فعال صنفی که در جریان اعتراضات اردیبهشت سال 86 به مدت یک هفته بازداشت و به قید وثیقه 40 میلیونی آزاد شده است در موعد قانونی به حکم دادگاه عمومی شعبه 1059 اعتراض کرد.
به گفته عبدی ، شعبه 19 دادگاه تجدید نظراستان تهران حکم دادگاه بدوی را تایید کرد. در حکم صادره آمده است که به دلیل وضعیت اجتماعی متهم، بدل از 5ماه زندان به پرداخت 200 هزار تومان وبدل از 20 ضربه شلاق به پرداخت 50 هزار تومان محکوم می گردد.
عبدی در مورد اینکه آیا جریمه را پرداخت کرده است یا نه ، می گوید : حکم دادگاه تجدید نظر تا کنون رسما به وی ویا وکیلش ابلاغ نشده و این احضاریه برای او خارج از انتظار بوده است. عبدی افزود که این احضاریه را روز 5 شنبه 16 اسفند دریافت کرده و قرار است امروز به دایره اجرای احکام دادگاه انقلاب مراجعه کند.
این فعال صنفی در مورد اینکه آیا جریمه را پرداخت خواهد کرد ودر صورتی که جریمه پرداخت نشود آیا حکم شلاق و زندان اجرا خواهد شد، گفت: فردا به دادسرای انقلاب مراجعه و تقاضای مهلت برای پرداخت جریمه می کنم . اگر بپذیرند عیدی امسالم را که هنوز پرداخت نشده است بابت بدل از حبس و شلاق به حساب دادگستری می ریزم.
عبدی صدور این گونه احکام را توهین به جایگاه معلمان می داند و اظهار تاسف می کند که چگونه یک قاضی در مملکت اسلامی که در آن شغل معلمی همردیف شغل انبیا قلمداد می شود یک معلم را به موجب ماده ای که در مورد اراذل و اوباش کاربرد دارد محکوم به شلاق و زندان می کند.
احضار این دبیر تهرانی در میان معلمان بازتاب گسترده ای داشت. صدور حکم شلاق برای فعالان صنفی تا کنون بی سابقه بوده است. بعد از تجمعات معلمان در سال 85 و 86 برای تعدادی از معلمان پرونده های قضایی تشکیل و اکثرا به حبس تعلیقی محکوم شده اند. علاوه بر این هیات های تخلفات اداری نیز در این مدت احکام سنگینی شامل تبعید و بازنشستگی پیش از موعد و کسر گروه و کسر حقوق برای معلمان صادر کرده اند.